Site icon Fawryir

خاطرات وکیل/ ثریا را کشتم چون خونش حلال بود!

در پانزدهمین بهارعمرش سردی دستبند پلیس به جانش رخنه کرده بود،آن هم به اتهام قتل عمد.مهدی پسر بچه ی جنوب شهری که درآغازین روزهای بهار کودکی طعم شیرین شیر مادر را با تلخکامی مرگ وی و خزان زودرس روزگار تجربه کرده بود.به نقل از خاله و دایی هایش می گفت ،هنوز شش ماه از مرگ مادرش نگذشته بود که پدرش با ثریا ازدواج می کند و همین اتفاق سرآغاز قطع رابطه با خانواده مادر و شروع اختلافات شده است.